خاطرات من و ني ني

بدون عنوان

دوستان  سلام عزيزان سلام مهربونان سلام خوانندگان سلام نظر گذارندگان سلام خلاصه در كل سلام   من امروز خوشحالم چون يه چكاب كامل نشون داد همه چي آرومه من چقدر خوشحالم..........البته با اينكه همه چي عالي بود ولي خوشحاليم فقط در همين حده و انتظار باعث مي شه بازم خوشحاليم بي نهايت نباشه. اين هفته كلاس دارو شناسي كه انجمن پرستاري يزد برگزار مي كنه ثبت نام كردم چون تازگي فهميدم به پزشكي و دارو شناسي علاقمندم و همسرم مي گه اي كاش بشيني بخوني من غير ممكن نمي بينم پزشكي قبول بشي منم مي خندم و سرمو مي ندازم پايين و از بالاي چشام نگاهش مي كنم مي گم رضــــــــــــا مسخره مي كني؟ اونم مي گه نه به خدا تو مي توني......! و من مي گم ...
20 دی 1392

بدون عنوان

دوستان عزیزم سلام .... می دونم خیلی وقته آپ نکردم، شرمنده . دلم برای وبلاگم برای دوستای وبلاگیم برای نت و دوستای اینترنتی حسابی تنگ شده. اینجا هنوز نت خونه رو راه اندازی نکردیم و نت دانشگاه هم بگیر و نگیر داره عطاشو به لقاش بخشیدم . طی یک ماهی که از برگشتمون به یزد می گذره چند بار سرما خوردم و یکی دوروزه ، رفع شده . نه دکتر می رم و نه قرصی می خورم چون می ترسم نی نی در کار باشه و براش خوب نباشه. بر خلاف شهرهای سرد اینجا یکی دو روزه سرد شده شایدم درستش همینه تازه چند روز دیگه وارد فصل زمستون می شیم. خلاصه اینکه می ترسم برم حموم یه بادی بهم بخوره سرما بخورم. یکی از دوستای جدیدم که خانم فوق العاده محترم و با معرفتی هستن   ب...
4 دی 1392
1